پرتال امام خمینی(س)/مصاحبه ۳۸: حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر محمد مسجد جامعی از اعضای هیئت علمی دانشکده روابط بین‌الملل وزارت امور خارجه و مشاور عالی و مدرس دانشگاه ادیان و مذاهب قم و مدیر موسسه مطالعات راهبردی اسلام معاصر (مرام) و سفیر سابق ایران در واتیکان و مغرب است. ایشان مدرک دکترای ژئوپولتیک خود را از ایتالیا دریافت کرده و کتب و مقالات متعددی از ایشان منتشر شده است. آنچه در ادامه می خوانید گفتگو با ایشان در باره احترام متقابل در عرصه بین‌الملل از منظر حضرت امام است که از نظر می گرد: 

بحث ما در رابطه با مسئله احترام متقابل در عرصه بین‌الملل از منظر حضرت امام رحمت الله علیه است. علاقمندیم در ابتدا به تبیین مفهوم احترام در عرصه بین‌الملل بپردازید.

در قدیم هر کشوری که می‌خواست زندگی کند رابطه متوازن با همسایگان و یا همسایگان مقداری دورتر را در اولویت قرار می‌داد. ولی در حال حاضر که جهان خیلی به هم پیوسته شده و روابط در هم تنیده شده است برای آنکه یک کشور یک زندگی موفق، خوب و باحیثیتی داشته باشد، مجبور است که با جوامع و همسایگان دور و نزدیک و اصولاً با همگان رابطه مناسبی داشته باشد. برقراری ارتباط با همسایگان دور در گذشته خیلی معنا نداشت. اما در حاضر تقریباً برای همه کشورها تبدیل به یک ضرورت شده است. همسایگان اطراف ما حدود پانزده کشور می‌شوند. همسایگان مقداری دورتر ما کشورهای به مراتب بیشتری هستند. از منطقه آسیای مرکزی گرفته تا شبه قاره هند و کشورهای آسیایی و تا خاورمیانه عربی و شمال آفریقا تا آفریقای سیاه و کشورهای اروپایی و منطقه قفقاز. البته نمی‌توان آمریکای لاتین و یا منطقه اقیانوسیه را فراموش کرد. بنابراین اینکه هر جامعه‌ای می‌باید با کشورهای دیگر رابطه متوازنی داشته باشد، بدیهی‌تر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد. چنانکه گفته شد این جریان خصوصاً در ایران ما اهمیت به مراتب بیشتری یافته است. اساسا هر دولتی داده‌های سیاست خارجی خود را براساس یک سلسله اصول و اهدافی تنظیم می‌کند که شناخت آنها از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا شالوده و اساس خط مشی و دیپلماسی هر کشور به وسیله اصول و اهداف از پیش تعیین شده آن کشور رقم می‌خورد.


به نظر جنابعالی در راستای برقراری روابط با دیگر کشورها چه شالوده‌های مهمی باید در نظر گرفته شود؟

این مسئله به عرف آن مقطع زمانی مربوط می‌شود. البته در این زمینه اصولی کلی وجود دارد اما تا مقدار زیادی به عرفی که در آن مقطع وجود دارد باز می‌گردد. فرض کنید شما می‌خواهید با کشوری مانند بولیوی یا آرژانتین یا آفریقای جنوبی و فیلیپین و اندونزی و ژاپن رابطه داشته باشید، شما در درجه اول باید عرفی را که در حال حاضر برای ایجاد رابطه خوب وجود دارد به رسمیت بشناسید، مسائلی را که می‌باید رعایت کنید؛ از مسئله عدم دخالت در امور داخلی گرفته تا مسائل دیگر. این مسائل در حال حاضر از جمله اصول و مقدماتی است که هر کشوری که می‌خواهد با کشور دیگری رابطه مناسب داشته باشد، ملزم به رعایت آن می‌باشد و کم و بیش توسط همگان پذیرفته شده است. در حال حاضر ما برای آنکه زندگی مناسبی داشته باشیم، البته نه صرفا به لحاظ معیشتی و اقتصادی و یا سیاسی بلکه در مجموع برای اینکه کشور محترمی باشیم و شهروندان ما در بیرون مرزهایمان افراد محترمی باشند، برای دستیابی به چنین هدفی می‌بایست روابط متوازنی با کشورهایی که در دنیا هستند داشته باشیم مگر آنکه آن رابطه به دلیل خاصی نباید وجود داشته باشد. عدم رابطه با یک کشور یا کشورهای خاص فقط مربوط به ما نیست و کشورهای بسیاری چنین هستند. این حق هر کشوری است که در این مورد تصمیم بگیرد که با کشوری دیگر رابطه داشته و یا نداشته باشد و یا آن را قطع کند و به تعلیق در آورد. در همین ماه‌های اخیر رابطه الجزایر و مراکش قطع شد. این دو کشور با آنکه همسایه هستند ولی روابطشان قطع شد و همچنین رابطه روسیه و اوکراین.


مبانی اندیشه حضرت امام در حوزه احترام در عرصه بین‌الملل بر چه پایه‌ها و اصولی استوار است؟

با توجه به نکاتی که از مجموع سخنان ایشان و یا پیام‌ها و تذکرات و توصیه‌هایشان به مقامات مسئولی که وظیفه آنها مدیریت سیاست خارجی بوده، برداشت می‌شود می‌توان گفت ایشان همواره بر برقراری روابط مبتنی بر احترام متقابل تاکید داشتند. این یک واقعیت است. به عبارتی می‌توان گفت توصیه‌های امام در همان چارچوبی است که در دنیای امروز برای داشتن روابط مناسب با دیگران توصیه می‌شود. استنباط من این هست که تأکید ایشان در این زمینه اگر بیش از عرف امروز نبوده، کمتر هم نبوده است.


نقش دولت‌ها و دستگاه دیپلماسی قوی را در برقراری رابطه محترمانه و قوی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

لازم نیست خیلی درباره نقش دولت و مقامات کلیدی در این سطح صحبت کنیم چرا که حتی یک سفیر قوی و مسلط و کسی که برای کشور پذیرنده قابل احترام و قابل اعتماد است نیز می‌تواند نقش فوق العاده و تأثیرگذاری در ایجاد یک رابطه خوب و مناسب ایفا نماید تا چه برسد به مقامات بالاتر. مطمئنا وجود ذهنیت و تصور روشن و دقیق نسبت به دیگران و ضرورت داشتن رابطه خوب با آنها و به ویژه کشورهای هدف، در موفقیت ما بسیار تأثیرگذار خواهد بود. البته این فقط منحصر به مقامات و مسئولان کلیدی بالا نمی‌شود. چنانچه گفتم یک سفیر خوب که از توان بالایی در مدیریت رابطه برخوردار است، نقش مهمی در برقراری رابطه دو جانبه ایفا می‌کند. این سفیر می‌تواند روابط را به سطح بالایی ارتقا دهد همچنانکه می‌تواند روابط را خیلی کاهش دهد. این حرف مطمئنا برای مقامات بالاتر صحیح‌تر است. البته اقداماتی که یک سفیر برای ارتقای روابط می‌تواند انجام دهد بستگی به کشور مقصد دارد. گاهی اوقات برای کشوری رابطه تجاری و اقتصادی و یا گاهی داشتن رابطه خوب سیاسی و فرهنگی و مردمی با ایران مهم است. کشورها از ظرفیت یکسانی برخوردار نیستند و به عبارتی هم‌تراز نیستند. لذا براساس اینکه آن کشور چگونه کشوری است؛ کشور همسایه است یا کشور جهان سومی است یا کشور توسعه یافته است، می‌باید روابط تنظیم شود. در اینجا درباره کشورهای بزرگ اروپایی که معمولا مطامع سیاسی و یا غیر سیاسی دارند، صحبت نمی‌کنم. به عنوان مثال داشتن رابطه خوب با کشوری مانند فنلاند و اتریش به عنوان کشورهای توسعه یافته با نوع رابطه ما با کشوری چون بولیوی، کلمبیا و یا موزامبیک و اوگاندا فرق می‌کند. لذا در این باره نمی‌توان کلی صحبت کرد. ولی زمانی که یک کشوری را می‌شناسیم و اهمیت آن را برای ایران می‌دانیم، آن موقع به صورت موردی بهتر می‌توان صحبت کرد.


ضمن بررسی نقاط ضعف ایران در روابط خارجی در عرصه بین‌الملل جنابعالی چه راهکاری را برای ارتقاء جایگاه بین‌المللی و منطقه‌ای ایران پیشنهاد می‌دهید؟

رابطه خوب داشتن به این هست که شما چطور عمل کنید که احترام و اعتماد طرف مقابل را، جلب کنید. این کار مهمی است. جلب اعتماد و احترام طرف مقابل به این معنی نیست که نسبت به او بیش از اندازه تعارف و مجامله کنید و یا تملق بگوئید و یا حالت وادادگی نسبت به او داشته باشید. داستان اینگونه نیست. بلکه این هست که منطق رفتاری شما مفهوم باشد و دچار افراط و تفریط نشود و در عین حال بخش‌های تأثیرگذار درون کشورتان هماهنگ با سیاستی که در پیش گرفته‌اید باشد.
بر اساس تجربه شخصی‌ام به ویژه در زمانی که مدیر کل فرهنگی وزارت خارجه بودم مثالی می‌زنم. در آن هنگام با عموم سفیرهای مقیم در تهران مرتبط بودم، ارتباطی فعال و نزدیک، متوجه شدم که در بین کشورهای مختلف، عملا کشورهای عربی اطراف ما حساسیت ویژه‌ای نسبت به مطالبی که توسط ما بیان می‌شود، دارند. این حساسیت صرفا نسبت به گفته‌های رسمی نیست، بلکه نسبت به بخش‌های مختلفی که نزدیک به دولت و حاکمیت هستند، و در درجه بعدی بخش‌هایی که تأثیرگذار هستند، وجود داشت. کمترین حرفی را که یک مقام رسمی ما و حتی مقام نیمه رسمی ما بیان می‌کرد به شدت و بیش از اندازه قابل تصور نسبت بدان حساسیت نشان داده می‌شد و آن را مبنا قرار می‌دادند و اینکه آن را نظر ایران نسبت به کشور خودشان و حتی همه کشورهای عربی، تلقی می‌کردند. می‌توانم بگویم این کشورها در قبال ایران گویی موضع واحدی دارند. گاهی شما با یکی از شیخ نشین‌های منطقه خلیج فارس مشکلی دارید طبیعی است که بقیه شیخ نشین‌ها حساس باشند ولی نوع نگاه اعراب در حال حاضر نسبت به ما به نوعی است که کم و بیش آن حساسیتی که آن شیخ‌نشین خلیج فارس احساس می‌کند، کشور دوری همچون موریتانی هم تقریبا همان حساسیت را دارد. به عنوان اینکه ما عرب هستیم و ایران خواستار آن است که در امور اعراب دخالت کند. لذا در بین همسایگان ما با اینکه کشورهای آسیای مرکزی کشورهای بسته‌ای هستند و نسبت به ما خیلی حساس بوده که هم اکنون خوشبختانه کمتر شده، حساسیت آنها در قبال مطالبی که توسط ما بیان می‌شود به مراتب کمتر از کشورهای عربی است. زمانی یکی از مقام‌های ما گفته بود ایران در چهار پایتخت عربی حضور دارد. این گفته هنوز که هنوز است به عنوان نمادی از توسعه‌طلبی ایران علیه اعراب بیان می‌شود. نه تنها مقامات رسمی و سیاسی کشورهای عربی، بلکه مردم عادی نیز می‌گویند و پیوسته تکرار می‌کنند.

شما اگر کامنت‌هایی را که در ذیل مقالات یا اخباری که به ایران مربوط است بخوانید متوجه می‌شوید درصد زیادی از این کامنت‌ها که توسط مردم عادی نوشته شده و به نوعی بدگویی نسبت به ایران و به تعبیر آنان توسعه‌طلبی اوست. تحت این عنوان که ایران در پی تضعیف اعراب است، ایران در پی از بین بردن اعراب است. تا آنجا که بعضا می‌گویند ایران برای اعراب مانند اسرائیل یا بدتر از اسرائیل است. چنین تلقی‌ای وجود دارد.
در واقع می‌توان گفت آنچه که شما می‌گویید مهم نیست، آنچه مهم است برداشتی که طرف مقابل از کلام شما دارد. این برداشت بدون مقدمه و زمینه نیست، زمینه‌ای وجود دارد که این گونه برداشت می‌شود. ما باید زمینه‌ها را شناسایی کنیم و به صورت همدلانه هم بشناسیم نه آنکه حالت جدلی داشته باشیم که چرا این گونه برداشت‌ها وجود دارد. در نتیجه باید به صورت همدلانه آن موضوع و بستر را که چگونه است، شناسایی کنیم. موقعی که موقعیت حساس است مهم این نیست که چه بگوییم، مهم آن است که چه نگوییم. مهم آن است که آنچه را که نباید بگوییم، اصلا نگوییم. وقتی می‌خواهید رابطه خود را با دیگران فعال کنید بستگی دارد که کدام کشور است و این کشور متعلق به کدام مجموعه است. البته همیشه اینگونه نیست که کشورها متعلق به کدام مجموعه باشند و شاید اصولاً چنین نباشند. عرب‌ها متعلق به یک مجموعه هستند. آسیای مرکزی‌ها متعلق به یک مجموعه هستند. حتی آفریقایی‌ها به اعتباری متعلق به یک مجموعه هستند. زمانی که شما این همه را لحاظ کنید، این به اعتباری گام اول است. شما در برقراری رابطه با طرف مقابل باید رابطه فعالی داشته باشید و بتوانید اعتماد او را جلب کنید. فرض کنید در حال حاضر از سخنان مقامات ما اینگونه برداشت می‌شود که تمایل دارند رابطه ایران با کشوری مانند عربستان رابطه متوازن و فعالی باشد. ممکن است برخی از آنچه خواهم گفت خوششان نیاید اما وقتی شما چنین تصمیمی دارید ولی به مناسبت‌هایی حال چه در عزاداری و چه در غیر عزاداری حرف‌هایی زده می‌شود که این حرف‌ها از نظر آنها توسط کسانی زده می‌شود که آنها بخشی از حاکمیت هستند. این دو در تعارض با همدیگر هستند. در حال حاضر با توجه به فضای مجازی فوق‌العاده فعال و همه گیر هیچ حرفی نیست که در همان مجلس و محفل و محدود بماند بلکه منتشر می‌شود، به هر حال این نقض غرض است و منجر به کاهش اهمیت سخنان مسئولینی می‌شوند که این حرف را بیان می‌کنند. اگر احیانا طرف مقابل، یعنی عربستان هم در رسانه‌های وابسته‌اش، چه عربی و چه فارسی چنین می‌کند باید به طور جدی از او خواست که باز ایستید! این حق شماست و نه آنکه هم بگوئید خواهان رابطه خوب و فعال هستید و در کنارش مطالبی بر ضد آن بگوئید. این اهمیت شما و پیامتان را کاهش می‌دهد.
البته همیشه هستند کشورهایی که با هم مشکل دارند. فرض کنید بعد از استقلال الجزایر، الجزایر و فرانسه همیشه با هم مشکل داشتند و هنوز هم دارند، ولی علیرغم آنکه با هم مشکل دارند با هم کار می‌کنند. و در زمینه‌های مختلف از اقتصادی و تجاری گرفته تا موارد دیگر. کشور مراکش و اسپانیا قرن‌هاست که با هم مشکل دارند؛ بعضی از نقاط متعلق به سرزمین مراکش را حدود پنج قرن است که اسپانیا اشغال کرده است. از جمله این مناطق بسته و ملیله و جاهای دیگر است. این دو کشور بنا به دلایل مختلف با هم مشکل دارند؛ بر سر مسئله صحرا و نیز رابطه‌شان با الجزایر بر سر مسئله جبل الطارق و مسائل مختلفی که به ساحل اطلس یا ساحل مدیترانه مراکش مربوط می‌شود ولی با هم کار می‌کنند و رابطه دارند. مثال بهتری بزنم بعد از جنگ جهانی اول خیلی از کشورهای شرق آسیا با ژاپن مشکل پیدا کردند، از اندونزی گرفته تا چین و کره. علیرغم خدمات بسیاری که ژاپنی‌ها ارائه دادند، مردم عادی کره و بلکه مقامات کره‌ای از ژاپنی‌ها خوششان نمی‌آید ولی در عین حال با هم‌دیگر کار می‌کنند. معمولا این تلقی در نزد ما وجود دارد که اگر قرار شد شما با کسی کار کنید به تعبیر فارسی باید شش دانگ با او رفیق باشید. خیر این‌گونه نیست، مثال‌های زیادی وجود دارد. فرض کنید زمانی کلمبیا و ونزوئلا حتی تا آستانه جنگ پیش رفتند. چین و ویتنام نیمچه جنگی هم با هم داشتند. ولی در عین حال با هم کار می‌کنند. مهم‌تر از آن پاکستان و هند هستند که علیرغم همه مشکلات پیچیده و فوق‌العاده و حساس امنیتی‌شان، با هم کار می‌کنند.


به شکل مصداقی یا نمونه‌ای چیزی در ذهن دارید که حضرت امام نکته‌ای را به رهبران یا مسئولین تذکر داده باشند.

زمانی که میتران در سال ۱۹۸۰ به عنوان رئیس جمهور فرانسه انتخاب شد، مرحوم شهید رجایی یک پیام تبریکی برای او فرستاد که پیام تندی بود. امام به ایشان گفته بودند «آن مطالبی که شما برای میتران آورده‌اید متناسب با شأن شما به عنوان رئیس جمهور خطاب به همتای فرانسوی‌تان نیست». مرحوم شهید رجایی می‌گوید شما هم چنین موضعی نسبت به فرانسه دارید. امام می‌فرمایند بله من غیر تو هستم تو باید وظایف خودت را انجام دهی و چارچوب‌ها را رعایت کنی. امثال این موارد خیلی زیاد است. به نظرم باید در چنین مواردی از کسانی که بهتر مطلع هستند سؤال شود، نمی‌دانم این سخن امام به صورت مکتوب هم وجود دارد و یا نه، اما اصل آن را مکرر شنیده‌ام.


اگر نکته دیگری مانده است بفرمایید.

مشکلی که هست این هست که تصور همدلانه‌ای نسبت به واقعیت‌های بیرونی و آن تلقی که نسبت به ما وجود دارد، داشته باشیم. کشور الف این نوع واقعیت‌ها را از لحاظ فرهنگ سیاسی دارد ولی اینکه ما را به عنوان ایران و به عنوان کشور چگونه می‌بیند این مهم است. تا آنجایی که شاهد بوده‌ام عموم عدم توفیق‌های ما به دلیل عدم رعایت همین نکته است، چه در آنجایی که احیانا به مسئولین مربوط می‌شود و چه در جایی که به کسانی که مسئول مستقیم نیستند و چه آنجایی که به رسانه‌ها و توده مردم مربوط می‌شود. مهم تنها این نیست که واقعیت بیرونی چیست، مهم آن است که چه نگاهی به شما دارند. اینکه شما را چگونه نگاه می‌کنند، خیلی مهم است. حال اینکه این نگاه چگونه شکل می‌گیرد، بحث دیگری است. این یکی از مشکلات مهمی است که بدان مبتلا بوده و هستیم.

. انتهای پیام /*